۱۳۹۲ آذر ۲۸, پنجشنبه

فرهنگ

اول؛ فلورا کوکرل، زن «سیاه‌پوست» فرانسوی، که مادرش اهل بنین در غرب آفریقاست، چند روز پیش برنده‌ی جایزه‌ی Miss France شد. چند میلیون از مردم فرانسه به او رأی دادند. اما بخش دیگه‌ای از فرانسوی‌ها که از این انتخاب راضی نبودند تنها در طول یه شب، بیشتر از ۱ میلیون توئیت منتشر کردند که بخش عمده‌ای از اون‌ها حمله‌های نژادپرستانه علیه خانم فلورا کوکرل بود.

از جمله:
- من مطمئنم امشب میمون‌های باغ‌وحش هم فلورا رو تشویق کردن.
- قاطی شدن سیاه‌پوست‌ها با فرانسوی‌ها مثل سرطانه.
- این همه سیاه‌پوست توی تیم فوتبال‌مون هست بس نیست؟
- من فرانسوی هستم! نه بنینی!
- بعد از کریستیان (وزیر سیاه‌پوست دادگستری فرانسه) حالا فلورا. دارند فرانسه رو می‌کنند باغ‌وحش.

فرانسوی‌ها البته زیر سایه‌ی جمهوری اسلامی زندگی نکردند، «جهان‌اولی» هستند، «جامعه‌ی مدنی لائیک» دارند، و دین‌شون از حکومت‌ جداست. اما تعداد توئیت‌های نژادپرستانه‌شون فقط در عرض چند ساعت چند برابر کامنت‌هایی بود که ایرانی‌ها ظرف چند روز در صفحه‌ی مسی گذاشتند.

دوم؛ زن‌ستیزی و نژادپرستی و خارجی‌ستیزی باعث افزایش رنج انسان‌هاست. من عمیقن باور دارم که برای داشتن یه دنیای بهتر، باید تلاش کنیم این اید‌ه‌ها و رفتارها کمتر بشن. مخصوصن در مملکت خودمون. اما تحقیرِ بخشی از مردم و اون‌ها رو در مقایسه با مردم کشورهای دیگه یا در مقایسه با بخشی از مردم خودمون، «بی‌فرهنگ» و «عقب‌مونده» دونستن، نقض غرضه و عین «بی‌فرهنگی.»

سوم؛ «فرهنگ» نه قابلیت توضیح همه‌ی رفتارها و باورهای آدم‌ها رو داره، نه ایستا و غیرمتحرکه، و نه میشه اون رو به راحتی از روابط عینی و مادی بین مردم تفکیک کرد. مثلن در جامعه‌ای با فقر گسترده، و با جداسازی بین زن و مرد و قوانین نابرابر جنسیتی، امکان رشد گفتارها و رفتارهای زن‌ستیز بیشتره (مورد ایران) همون‌طور که در کشوری با تاریخ بلند استعمار، و با قوانین ضد آزادیِ پوششِ زنانِ مسلمان و نرخ بیکاری بالا، امکان راه‌یافتن «مهاجرستیزی» و «خارجی‌ستیزی» به باورهای جمعی مردم بالاتر (مورد فرانسه).

چهارم؛ شباهت رفتار ایرانی‌ها و فرانسوی‌ها اما نافی یه تفاوت عمده نیست: به نظر می‌رسه که تا الآن از طرف فرانسوی‌ها کمپین عذرخواهی از Miss France فلورا کوکرل که مادری از کشور بنین داره به راه نیافتاده. از طرف ژان کلود پهلوی بیانیه‌‌ای در رابطه با فرهنگ غنی فرانسه صادر نشده. و ژولیت مشایخی به نمایندگی از مردم فرانسه قرار نیست با فلورا دیدار کنه و از او به خاطر رفتار تعدادی «غیر فرانسوی» که فرهنگ اصیلی ندارند عذر بخواد.

اگه بخشی از مردم ایران دست کم در دنیای مجازی «اقتدار وطن» رو به رخ مسی [غرب] کشیدند، بخشی دیگری از مردم در این مواجه نگران «آبروی وطن»اند. اگه توهین‌های دسته‌جمعی، خاصِ مردم ایران نباشه - که قطعن نیست - به راه انداختن عذرخواهی‌های ملی به احتمال زیاد خاص ماست. بسیاری از ایرانی‌ها به تصویرهایی که از اون‌ها در روانِ جمعیِ مخاطبانِ غربی نقش بسته آگاهی دارند و می‌خوان این تصویرِِ ناهم‌ساز با حیات اجتماعی‌شون رو عوض کنند. حتمن با ایرانی‌هایی برخورد کردید که جمله‌ی «مردمِ با فرهنگ ایران شباهتی به دولت‌شون ندارند» از سر زبان‌شون نمی‌افته. کمپین‌های عذرخواهی بخشی از تلاش ناامیدکننده‌ی جمعیِ ایرانیانه برای فاصله‌گذاری با حاکمان و بازیابی آبروی تاریخی که انگار از دست رفته.

پنجم؛ روی دیگه‌ی سکه‌ی این عذرخواهی‌های ملی اما آلبوم عکسیه که اخیرن روی شبکه‌های اجتماعی به وفور به اشتراک گذاشته میشه با نام «سفر ایرانی.»  مجموعه‌ عکس‌ها قراره که «پیچیدگی‌»های جامعه‌ی ایرانی رو نشون بده. اما نه تنها در این راه موفق نیست و در مقدمه‌ش روایتی خطی از تاریخ ارائه میده (دوران خوب شاه/دوران بد آخوندها/مقاومت جوانان با مصرف‌گرایی) بلکه جامعه‌ی ایران رو به دو دسته‌ی «غالب» ساده‌سازی می‌کنه: غیرمذهبی‌های مصرف‌گرا و لذت‌جوی طبقه‌ی متوسط شهری که دوست‌دار سبک زندگی غربی‌اند/در مقابل مذهبی‌هایی که اکثرن حامی حکومت‌اند. این آلبوم و کارهای مشابهی که قراره ایرانِ «زیر حجاب» و «سکسی» و «زیرزمینی» و «لخت» رو برای مخاطبِ فانتزی‌دوستِ غربی به نمایش بذاره، یه بازنمایی بصری از کمپین‌های عذرخواهیه: کلیشه‌سازیِ وطنی برای مواجهه با کلیشه‌ی غربی. هر دو اما ایدئولوژیک و دست‌ساز.

ششم؛ پادزهر این تصویرهای ایدئولوژیک اینجاست:
۲۵ خرداد ۸۸، میدان آزادی
جایی که «بی‌فرهنگ‌ها» و «مذهبی‌ها» در کنار «بافرهنگ‌ها» و «بی‌خداها» کنار یکدیگر در خیابان برای دفاع از کرامت انسان ایستادند و جهانی رو به تحسین واداشتند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر