۱۳۹۱ بهمن ۲۱, شنبه

بهار آزادی یا خزانی دیرپا ؟

عکسی از شورای انقلاب. قطب زاده چهار سال نگذشته از انقلاب اعدام شد. دست اجل نگذاشت آیت الله طالقانی حتی سالگرد انقلاب را نیز ببیند. مهندس بازرگان و دکتر سحابی نیز دو دهه خون دل خوردن و سرکشی های استبداد دینی را تحمل کردند اما سر خم فرو نکردند و در عین حال نتوانستند آرمان های انقلاب را تحقق بخشند. دکتر یزدی نیز که بیش از همه اعضاء طرد شده شورای انقلاب در داخل کشور دوام آورده است با بیماری های متعددی سر و کله می زند. او که زمانی از نزدیکان آیت الله خمینی بود به دلیل همراهی با مهندس بازرگان مغضوب حکومت جدید شد. سی و چهارمین سالگرد انقلاب ضد استبدادی که می خواست انسان خدا باور را بر سرنوشت خویش و جامعه حاکم سازد ، حسی دو گانه را در من بر می انگیزد. از یک سو پیروزی آن حرکت بزرگ تاریخی و فروپاشی حکومت خودکامه و فاسد پهلوی ، شور انگیز است.
اما کوتاه بودن عمر آزادی و سر بر آوردن استبداد مخوف تر، غم انگیز و فاجعه آمیز است. اصل انقلاب اجتناب ناپذیر بود و برای رسیدن به دموکراسی و توسعه پایدار راهی غیر از آن متصور نبود. اما طرح انقلاب بر بستر ایدئولوژی و محدود کردن آن به اسلام و ولایت فقیه سنگ بنای انحراف شد. اگر چه قرائتی از اسلام که در پیش از انقلاب مطرح بود بر عدالت ، نفی استثمار ، حاکمیت مستضعفین ، به زیر کشیدن طاغوت تکیه داشت و بر بستر تفسیری مدرن خود را مطرح می کرد اما باز گفتمانی نبود که همه جامعه را در بر بگیرد و ناگزیر بخشی از جامعه را به شهروندانی در جه دو بدل می ساخت. در کنار این عامل بنیادی بینش اقتدار گرای آیت الله خمینی ، قدرت طلبی سیری ناپذیر حزب جمهوری اسلامی و بخشی از روحانیت ، ضعیف بودن فرهنگ دموکراسی در بین نخبگان سیاسی، برخورداری اسلام فقاهتی از حمایت توده ای ، فقدان دیدگاه و مناسبات دموکراتیک در بخش هایی از اپوزیسیون مانند سازمان مجاهدین خلق ، فدائیان خلق ، حزب توده و شماری دیگر از گروه های کوچک بهار آزادی را به خزانی دیر پا تغییر داد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر